توی مدرسه بودیم
یکی از بچه های انسانی گف : نسیم بخند
من : واس چی ؟؟ (با چهره ی مثلا جدی) من جز واس آقامون واس کس دیگه ای نمیخندم
اون : حرف الکی نزن بخند ببینم
من :با اجازه شوهر نداشتمون
(یه خنده ژوکندی تحویلش دادم )
اون : واااااااااااااااااااااااااااااااااااای نسیم !! زن داداش من میشی ؟
من : هاااااااااااااا؟؟!!! چی گفتی عایا ؟؟
اون : آخه داداشم گفته واسم بگرد دنبال یه دختری که چال رو گونه داشته باشه
حالا من تو کل طول عمرم یه بار به صورت مبارک دقت نکردم !!!
یعنی من میخوام بدونم طرف میخواد با چال رو گونه ازدواج کنه عایا ؟؟؟!!
هی خدا ملت و ملاکای عجیب الآن
(از اونجایی که بنده توجه نموده ام که پستایی که تحت عنوان
:خواستگاری ,ازدواج ,شوهر , زن , عروس و.میباشد
ماشالله آمارای نمایششون بالاس
گفتم از این به بعد راجع به ازدواج و ملاکای دخملا بگم
شاید به دردتون خورد به نوعی میونبر حساب میشه
ولی نامردیه که پستایی که بزارمو بخونین و نظر ندین )
مهمونی دعوت بودیم بعد پاشدم برم تو حیاط چون هواش گرفته بود
با صحنه ای مواجه شدم که اولش خنده دار ولی نهایت عشق بود
نه بوسه ای بود
نه آغوشی
نه صحنه مثبت 18
اما نهایت عشق مرد به زنشو دیدم
ماجرا از این قرار بود که یکی از آقایون میخواست کفشاشو دربیاره بره داخل که پشت در وایستاده بود مکث ش واسم عجیب بود
بیشتر که دقت کردم دیدم مردِ خیره به کفشای خانومشه
بعد کفشاشو دو طرف کفشای خانومش درآورد
مثلا اگه کفشای مرد رو با عدد1 نشون بدیم و کفشای خانومشو با عدد2 کفشاشون اینطوری شده بود:
1221
دقیقا این آقا پسر حمایتشو نشون داده بود بدون توجه به اینکه کسی از پشت سر ملاحظه گر این صحنس
:)
کانال رسمی تلگرام عاشقان حسین ع
با حضور مداحان بزرگ کشور
یکی از بهترین کانال های مذهبی کشور و مورد تایید اساتید و مداحان بزرگ کشور
به ائتلاف میلیونی صدای خاکی ها به کمک شما تشکیل می شود
جامعه علوی پاک
هیئت جان نثاران حسین ع
ما یه معلم شیمی داریم
یعنی معلم شیمی هاااااااااااااااااااااا
شیمی
سوالاتشون درحد فوق المپیاده
کلا وقتی میگن امتحان شیمی یعنی ما باید بریم
کل کتابای مرجع المپیاد شیمی رو درو کنیم یا به قول برو بچ بجویم
خلاصه چشمتون روز بد نبینه
امتحان شیمی داشتیم از کل کتاب شیمی 2
توی یه روز
موقع امتحان شد برگه ها رومیخواستن ناظممون از پایین بیارن بالا
بعد یکی از بچه ها گف : خانوم اخبار نگا میکنین ؟؟
معلممونم خیلی جدی و سرد گفتن :
بله چطور ؟؟!!
رفیقم :
هیچی داشتم به موشک عماد فکر میکردم
بنظرتون بردش چقدر ؟؟!!
معلممون:
نمی دونم منظورت از این سوالا چیه ؟؟
رفیقم :
هیچی می خواستم ببینم میتونه دقیق بخوره توی کلاس ما یا نه ؟؟!!
یعنی معلممون ترکید بنده خدا
خلاصه سوالا رو آوردن توی چهار برگ
همش هم ریز ریز
داشتیم حل میکردیم آخر کار که شد
وقت کم آوردیم
من هنو دوصفحش مونده بود که بنویسم
آخه خیلی زیاد بود
خلاصه معلم گف :
برگه ها رو میدین یا واس همه 10 رد کنم ؟؟!!
ما :
نه خانوم الآن میاریم
همینجوری مشغول نوشتن بودیم یهو معلم از کلاس رف بیرون گف :
همه 10
یعنی ما مثه برق خودمونو رسوندیم دم در کلاس
ولی معلم قبول نمی کرد
بقیه کلاسا هم اومده بودن بیرون به قیافه ی ما نگا میکردن
همه دخترا زده بودن زیر گریه
خخخخخخخخخخ
منم نمیدونم دقیقا در چه حالی بودم ولی زدم زیر خنده
دومیای بیچاره همش میگفتن چی شد ؟؟ چیکار کردین ؟؟
آغا یه وغضی بود نگوووووووووووووووو
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
درباره این سایت